الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ آنها باوجود همه محدودیتها سعی کردهاند در مسیر موفقیت گام بردارند و تعریف جدیدی از زن در هنر را با توجه به آرمانهای انقلاب اسلامی ارائه دهند. ما در گزارش زیر به سراغ سه هنرمند زن مشهدی رفتیم و از آنها درباره تجربهشان از زیست در دنیای هنر پرسیدیم.
هنر مردانه و زنانه ندارد، اما هیچکس نمیتواند این را انکار کند که نوع نگاه هنرمندان زن و مرد به دنیا یکی نیست؛ بنابراین شاید پیش از هر موضوع دیگری بهتر باشد بپرسیم چرا نگاه زنانه در هنر اهمیت دارد و چرا ما به آثار هنری که از زاویه نگاه یک زن خلق شده باشد نیاز داریم؟ لادن اورنگی، هنرمند تجسمی و مدرس دانشگاه، دراینباره میگوید: از نظر روانشناسی در وجود همه انسانها یک بخش زنانه و یک بخش مردانه قرار دارد. آن بخش زنانه وجود که به آن «آنیما» گفته میشود، بخشی است که با خودش زنانگی، مادرانگی و زیبایی را حمل میکند و چیزی است که از اولین بخشهای اجتماع تا بخشهای بزرگتر به آن نیاز دارد. آثار هنری خلقشده توسط زنان بیشتر مهرورزی را در جامعه تزریق میکند. زنان در هر محیطی که باشند و کار کنند، با مادرانگی و زنانگیشان میتوانند رأفت، مهرورزی و عشق را برای جامعه به ارمغان بیاورند.
محبوبه سلطانی، بازیگر و طراح لباس تئاتر، نیز میگوید: بهعنوان یک زن حس میکنم روحیه زنانه روحیهای لطیفتر و زیبااندیشتر است. مادرانگی و دلسوزی حسهایی هستند که تنها در یک زن میتوان آنها را پیدا کرد. حتی در فرهنگ ایرانی، از زمین و وطن با عنوان مادر یاد میشود؛ بنابراین بدیهی است که استفاده از این روحیه و این فطرت شاد و زایشگر، به شادابی و نشاط شهر کمک بیشتری خواهد کرد.
ملیحه کوروشزاده، سینماگر مشهدی، نیز به «مادرانگی» زن اشاره میکند و میگوید: وقتی شما بهعنوان یک مادر در جایگاه هنرمند قرار میگیرید، ظرافتهایی را میبینید که آقایان کمتر به آنها توجه میکنند. برای مثال در المانهای نوروزی همیشه دیدهام خانمها با ظرافت بیشتری کار کردهاند و جزئیاتی را در نظر گرفتهاند که در کارهای آقایان به آن توجهی نشده است.
در تاریخ معاصر ایران، زنان نقش پررنگی در همه زمینهها داشتهاند، اما شاید بیش از همه حضور زنان در هنر نمود بیرونی داشته است. همین حضور هم باعث شده است مطالبات و خواستههای زنان هنرمند بیشتر از پیش در سطح رسانهها مطرح شود. اورنگی در اینباره میگوید: زنان در جامعه ما نسبت به سالهای گذشته خیلی فعالتر شدهاند و بیشتر در اجتماع حضور پیدا کردهاند. آنها سعی کردهاند جایگاه خودشان را به دست بیاورند.
سلطانی هم میگوید: حالا زنها همسطح مردها و حتی بیش از آنها درگیر پروژههای هنری هستند. روحیات خاص زنانه و نگاه ویژه زنها به جهان و زندگی باعث فعالیت بیشتر و مستمرتر این جنس در فضای هنری است. حضور بانوان در فستیوالهای معتبر و فعالیتهای آنها و موفقیتهایشان گواه این مدعاست.
کوروشزاده هم میگوید: ۲۲ سال است بهعنوان منشی صحنه و برنامهریز سینما در مشهد و تهران کار کردهام و در این سالها شاهد موفقیت زنهای زیادی بودهام که برای بسیاری از ما زنان الگو بودهاند.
با وجود حضور پرتعداد خانمها در سالهای اخیر در عرصه هنر، به عقیده بسیاری از زنان، کمابیش موانع و محدودیتهایی وجود دارد که تلاشهای زنان را تحتالشعاع قرار میدهد و باعث میشود آثار هنری زنان کمتر در جامعه دیده شود. اورنگی میگوید: با اینکه زنان در طی این سالها به خودباوریهایی رسیدهاند، همچنان باید سخت تلاش کنند. در حیطه فعالیت خودم این موضوع را میبینم. برای مثال در جشنوارهها بیشتر از آقایان در داوریها استفاده میشود. البته من معمولا جزو خانمهایی هستم که برای داوریها دعوت میشوم و اغلب نیز سعی میکنم حمایتگر زنان کاربلد و باسواد باشم، ولی در برآیند کلی کمتر شاهد حضور پررنگ خانمها هستیم.
کوروشزاده هم با اشاره به این تلاشها میگوید: سازمانها معمولا کمتر سفارش کارهای خود را در حیطه سینمایی به خانمها میدهند. درصورتیکه کارگردانهای خانم زیادی هم هستند که من میدانم خیلی کار میکنند.
او یک دلیل این موضوع را ناآشنایی مسئولان سینمایی با ظرفیتهای خانمهای هنرمند میداند و میگوید: در مشهد مسئولان سینمایی خودشان سینماگر نیستند و سینماییها را نمیشناسند. با اینکه تعداد هنرمندان در این شهر آنقدر زیاد نیست، ولی در این میان باز به خانمها کمتر اعتماد میشود.
سلطانی هم به نادیده گرفتن زنان در ایفای یک نقش مهمتر اشاره میکند و با بیان اینکه «از محدودیت گفتن را دوست ندارم»، میگوید: به قول استاد کیارستمی هنرمند واقعی کسی است که از محدودیت عبور و آن را تبدیل به یک شیوه بیانی و فرصت کند. اما ما زنان در مشهد جدا از مبارزه با محدودیتها، وظیفه سخت و بزرگ دیگری هم داریم و آن ساختن الگویی مناسب و درست از زن هنرمند مسلمان و ایرانی است که بهعنوان باری بر دوش همگیمان سنگینی میکند.
سلطانی این گزاره را که بانوان حضور کمرنگتری در فعالیتهای هنری شهر دارند قبول ندارد و میگوید: در هنر تئاتر و سینما که من در آنها مشغولم، هنرمندان زن بزرگ و موفق بسیاری داریم که حتی در سطح کشوری خوش میدرخشند.
بسیاری از زنان معتقدند زنها برای دیده شدن باید تلاشی بیشتر از مردان داشته باشند. شاید باید این تلاشها در عرصه هنر بیشتر هم باشد، چون برخلاف بسیاری از رشتهها، مخاطب رکن اصلی هنر است. هنرمند اثری را تولید میکند تا پیامی را منتقل کند و برای انتقال این پیام پیش از هرکاری باید کارش از سوی مخاطب دیده شود. اما به نظر میرسد حساسیتهای فرهنگی و قانونهای نانوشته موانع جدی فراوانی برای دیده شده زنان هنرمند ایجاد میکنند. اورنگی دراینباره میگوید: هرکدام از زنان هنرمند بهتنهایی ممکن است حرکتهای رو به جلویی داشته باشند و افتخاراتی هم در مجامع داخلی و خارجی کسب کرده باشند، اما در برایند کلی مشکلاتی که گریبان جامعه زنان هنرمند را گرفته است، باعث میشود موفقیتهای زنان کمتر نمود بیرونی داشته باشد. کوروشزاده هم میگوید: یک خانم هنرمند باید بیشتر کار کند و با چندین آقا مبارزه کند که بتواند سفارش کار بگیرد. وقتی هم به یک خانم سفارش کار داده میشود، از او انتظار دارند که با دستمزد کمتری کار کند. خانمها وقتی این تبعیضها را میبینند، کمتر سراغ سفارشکار از سازمانها میروند.
خیلی از خانمهای فیلمساز را میشناسم که با اینکه تجربه زیادی دارند، ولی آنقدر بیمهری دیدهاند که یا کارشان را کنار گذاشتهاند یا از مشهد مهاجرت کردهاند. مهاجرت برای آقایان هم هست، ولی اینکه خانمها بروند اثرات بیشتری برای جامعه هنری مشهد دارد، چون باعث میشود هنر زنانه در شهر کمرنگ شود. به نظر سلطانی، اما دیده شدن کماهمیتترین خواسته هنرمند است. او معتقد است هنر به دنبال مانایی است و هنرمند تصویر جهان را زیباتر و تحمل پذیرتر تصویر میکند. او میگوید: ما زنان هنرمند باید بیشتر از دیده شدن در تکاپوی دیدن باشیم، باید جهان را زیباتر ببینیم و زیباتر نمایش دهیم.
در جستوجو برای یافتن راهحلی که بتواند مسیر را برای فعالیت هنرمندان و خلق آثارشان هموارتر کند، بسیاری بهضرورت تشکلهای هنری زنانه اشاره میکنند. آنها معتقدند هرچند تلاشهای فردی اهمیت دارد، اما طرح مطالبات از طریق تلاشهای جمعی میتواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. اورنگی دراینباره میگوید: دغدغههای روزمره باعث میشود خیلی از خانمها کمتر فرصت کسب شناخت و آگاهی داشته باشند. این باعث میشود جمعیتهای هنری زنانه کمتری داشته باشیم. تعاملات کاری با هنرمندان خارج از ایران هم در تأثیرگذاری تشکلها نقش دارد.
تشکلهای زنانه به این تعاملات نیاز دارند. من خودم سعی میکنم این تعاملات را برای دانشجویانم ایجاد کنم و آنها را با جاهایی که کار میپذیرند مرتبط کنم، ولی این خیلی محدوده کوچکی است. برای بانوان هنرمند مشهد به گعدهها و تشکلهایی که مانند یک صنف عمل کنند و بتوانند در این زمینه از زنان هنرمند حمایت کنند نیاز داریم. کوروشزاده هم بهضرورت وجود چنین تشکلهایی اشاره میکند و میافزاید: تشکلهایی باید باشند که از خانمهای هنرمند حمایت کنند. برای مثال خیلی سال است که کارشناس سینمایی در اداره ارشاد آقاست. چرا در این رشته یک کارشناس خانم نداریم؟
سلطانی نیز میگوید: تشکلها مردانه و زنانه ندارند، ولی در حالت کلی تشکلهای هنری در مشهد متأسفانه فعالیتهای موفق و مؤثری نداشتهاند و همین نداشتن تأثیرگذاری باعث میشود هنرمندان از حضور در تشکلها دلسرد و به آنها بدگمان باشند.
این شاید بزرگترین نقطهضعف هنر مشهد باشد، چیزی که فضای هنر شهر ما را تبدیل به مجمعالجزایری جداافتاده و دور از هم کرده است. اتحاد تشکلها میتواند تأثیر زیادی داشته باشد، اما این جداافتادگی تأثیر آن را کم و کوتاه کرده است.